امروز حالم خوب نبود. یکی از کارهایی که این جور مواقع میکنم، سرچ کردن است. سرچهای کاتورهای.
رسیدم به سرچ کتامین (که یکی دو ماه پیش در موردش نوشتم). میخواستم ببینم اخیراً در ایران از کتامین به طور رسمی استفاده شده یا نه.
به چند مورد رسیدم (در بیمارستان رضا خراسان جنوبی، در دانشگاه علوم پزشکی بابل، در بیمارستان ایرانیان و …).
فکرهای زیادی در ذهنم میچرخید. به چند مورد از آنها اشاره میکنم:
– چقدر اینها کند جلو میروند. دهه هاست اطلاعات و شواهد کافی برای استفاده از چنین ابزاری وجود دارد اما تازه عدهای در بوق و کرنا میکنند که برای اولین بار فلان کار را کردیم. چکار کردید؟ مثلاً استفاده از کتامین برای درمان افسردگی مقاوم به درمان ماژور. کی به بقیه کاربردهای کتامین (مثلاً OCD یا اضطراب و … ) میرسند؟
کی سراغ بقیه سایکدلیکها میروند؟ MDMA برای PTSD، ایبوگن برای اعتیاد، سیلوسایبن برای کلاستر هدک و ده ها مورد دیگر.
چه عواملی به این کندی و مقاومت منجر میشوند؟
چه کسانی هزینه آن را میدهند؟
– بسیاری از دانشگاه های معتبر دنیا، فاندهای قابل توجه به این حوزهها اختصاص دادهاند و نتایج تلاشهای خود را منتشر کردهاند. کتابهای بسیار زیادی هم در این حوزه منتشر شده. اما مثلاً برترین محققین ما دارند روی سمی بودن یا نبودن این مواد و دوز کشیندگی یا Median lethal dose آن کار میکنند.
با یک سرچ ساده میتوان به آن رسید اما اطلاع دارم که این پژوهش (دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران) در ایران هنوز دو سال است به نتیجه نرسیده. کی به کاربردهای خاص آن میرسند؟
خبر دارم یک داروساز، روانپزشک و پزشک هم یک بار برای اولین بار در ایران جلسه گذاشتند که از سیلوسایبن برای افسردگی استفاده کنند اما به نتیجه نرسیدند.
خودم هم چندبار با چند پزشک و روانپزشک صحبت کردهام. مقاومتشان و عدم کنجکاوی در این زمینه همیشه برایم تعجبآور بوده.
یک بار یک روانپزشک در نورژ صحبت میکردم. در یک گروه، علیه سایکدلیکها صحبت میکرد. ساعتها بحث و دهها لینک و منبع طول کشید تا نظرشان را عوض کنند و کاملاً همراه و موافق شوند.
بگذریم. فکر کنم زیر پوستی دارم از خودم تعریف میکنم. بخشی از من دارد این کار را میکند!
راستش علی رغم نارضایتیهای زیادی که دارم گاهی به خودم افتخار میکنم!، من سالها پیش پی این موضوع را گرفتم، نوعی از آن را کاشتم، خریدم، آن را امتحان کردم و به چند نفر هم کمک جدی کردم (زندگی و حال روانی چند نفر از آنها به گفته خودشان از این رو به آن رو شد). آن هم طبق بهترین پروتکل درمانی در دنیا (شاید هم اینگونه نباشد).
– مورد دیگری که دوست دارم به آن اشاره کنم، ترس و احتیاط من برای اعلام آن است. برای خودم سوال است که چرا سالهای اول از آن صحبت نمیکردم یا چرا حتی الان بعد از حدود شش سال با احتیاط از آن حرف میزنم؟ شاید چون متخصص نیستم یا میترسم فکر کنند سایکدلیک، یک نوع مخدر است (که ابداً نیست و در موارد زیادی متضاد آن است) یا حتی منع قانونی داشته باشد و موارد متعدد دیگر.
رد سایکدلیکها را در توسعه و تکامل ذهن بشر، در به وجود آمدن مذاهب و عرفانهای مختلف و بسیاری جاهای دیگر میتوان ردگیری کرد (برای همه اینها منبع قابل اتکا دارم).
اخیراً (یعنی در ۶ دهه اخیر و به ویژه دهه اخیر) هم به طور گسترده از این سایکدلیکها در ده ها زمینه استفاده میشود.
کسانی مثل انشتین، ادیسون، هاکسلی، استیو جابز، بیل گتیس، کافکا و بزرگان زیاد دیگری هم از آنها استفاده کردهاند.
– قطعاً از این مواد هم میشود سو استفاده کرد، همچنان که از شربت سرفه یا اسپند یا انگور هم میتوان سو استفاده کرد اما بیتوجهی به پتناسیلهای عظیم این مواد به خاطر چند سو استفاده احتمالی، احمقانه است. خیلی از ما ترجیح میدهیم از یک چیز خیلی خوب (مثلا +۱۰۰) محروم شویم تا دچار یک آسیب کوچک (مثلا -۵) نشویم.
پینوشت ۱: میشود صدها ساعت در این مورد صحبت کرد. اما من چند دقیقه نشستم و تایپ کردم. اگر به این موضوع علاقمند هستید، سرچ کنید. خواهش من این است فقط از منابع دانشگاهی یا برخی کتابهای معتبر استفاده کنید. به زبان فارسی هم چیزی نخوانید مگر دو مورد فورم که تا حدی اطلاعات درست میدهند.
پینوشت ۲: چند سال پیش بسیار به روزتر و مطلعتر بودم. الان بخش زیادی از دانستههایم را فراموش کردهام برای همین با تسلط کمتری میتواند در مورد این موضوع صحبت کنم.
سلام و عرض ادب
در مورد درمان و رشد با سایدلیک ها میخام بدونم
ارشد روان شناسی بالینی هستم
خواهرو پدرم افسردگی مقاوم به درمان دارند
سلام معصومه عزیز
اینجا کمی در موردش نوشتم: کتامین تراپی
hiwasham.com/کتامین-و-افسردگی/
سلام
دو تا نکته چند روزه تو ذهنم هست آخرش تصمیم گرفتم اینجا بنویسم البته سرچ کوچکی هم در مورد این دو سوال انجام دادم اما حقیقتش با اطمینان به نتیجۀ خاصی نرسیدم:
مورد اول : در مورد فاید/ضرر آیا در مباحث پزشکی واقعاً در نظر می گیرند مثلاً جراح مغز واقعاً در مورد خطر/نجات این طوری تصمیم می گیره؟
یه جورایی احساس می کنم تو مباحث جراحی و این کارها که درصد خطر هست پزشک جراح شهودی تصمیم می گیره (منظورم از شهودی این نیست که احساسی باشه، یه جورایی طبق تجربیات ناگفته و نانوشته)
مورد دوم: در مورد تاثیر سیلوسایبین متنی از دکتر تقی کیمیایی اسدی تو کانالش خوندم که نوشته در تستی به نام “عامل میوز” میان به شرکت کنندگان ماشروم سیلوسایبین می دهند و بعد اسکن مغزی و این تاثیری که بابت درگیری آمیگدال و لوب راست تمپورال گیجگاهی و هیپوتالاموس ایجاد میشه یه حس شاعرانگی و انفصال از بدن ایجاد می شود البته ایشان اصلاً در مورد ماشروم سیلوسایبین نظری نداده اند فقط می خواستند در مورد اینکه اشخاصی ادعا ماور الطبیعه دارند بحث می کند و می گه همین کار با تداخل پارت های مغز و همچنین بلوکه کردن گلوتامین و حتی نوروترانسمیترهای مونوآمینی مثل سروتونین قابل انجام هست.
حالا سوال من آیا بایستی به اون مرحله از جدایش disassociate برسه که تاثیر بگذاره یا اینکه در دوز کم هم موثر هست؟ البته من در مورد میکرودوزینگ زیاد خوندم و اعتقاد هم دارم اما جایی بحث بود که اون تاثیر “تریپ” هست منظور تجربۀ “تریپ” هست که روی مغز و ساختار تاثیر می گذاره اما من اعتقادم اینه مشابه داروهای SSRI که در دوز کم موثر هست این سیلوسایبین ها هم این طور تاثیر می گذارند.
فقط می تونه این باشه که اوردوز سیلوسایبین و کتامین باعث هالوسینیشن میشه اما فلوکستین همچنین حالتی در اوردوز ، توهم نداره، همین ایجاد توهم باعث شده که حتی پزشکان به علت پتانسیل سوء استفاده از حالت میکرودوزینگ هم بی خیال شوند.
(منظورم الان نیست دهه های گذشته هست)
تشکر
اصل داستان جزئیات و روش استفاده است که در پروتکل درمانی در موردش توضیح داده میشه. اون جزئیات و روش استفاده همه این نگرانی هارو هندل میکنه.
برای مثال وقتی گفته میشه برای میکرودوزینگ هر چهار روز یک بار دو دهم تا پنج دهم گرم دیگه نگران تغییر آگاهی عادی مون نیستیم.
اینو چند برابر کنیم به دوز درمانی میرسم مثلا برای میگردن یا وسواس یا PTSD
باز هم چند برابرش کنیم به اصطلاح تریپ خواهیم داشت اما بدون توهم
اگه از اون هم بیشتر بشه توهم ایجاد میکنه
توهمش هم صرفاً یه سری تصاویر ویژوال و تجربه های کاملاً ذهنی.
راستش من این حساسیت ها رو نمیفهمم
اگه کسی الان چند تا قرص فلان هم بخوره ممکنه بمیره. چرا اونجا حساس نیستیم؟
در آشپزخانه خیلیها هم یافت میشه
اما کسی اگه ۵ کیلو سیلوسایبن هم بخوره چند ساعت دیگه حالش عادی میشه
چرا اینجا انقدر حساسیت به خرج میدیم؟
به نظرم کسی که انقدر نگران هست یا باید کلاً دور اینهارو خط بکشه
یا بره مطالعه کنه تا حساسیتش رفع بشه (رفع میشه مگه اینکه میزان نگرانی و وسواسش از حد نرمال بالاتر باشه)
maps.org
thethirdwave.co
و صد ها سایت دیگه
داریم در مورد موادی صحبت میکنیم که احتمالا در تکامل مغز ما نقش تعین کننده داشته، در تمام تمدنهای قدیمی استفاده شده، استفاده از آن به شکل گیری مذاهب هم گره خوده، در دانشگاه های بزرگ دنیا روش کار شده، احتمالاً نسل بعدی و بسیار بهتر دارو برای محدوده وسیعی از گرفتاریهای ذهنی و جسمی خواهد بود
در چنین فضایی این همه حساسیت و وحشت از سواستفاده میتونه خیلی هزینه داشته باشه. ۶۰ ساله پیش به خاطر یه سری حماقتها (از جمله در دولت امریکا) این داروها ممنوع شدن. خوب ما الان ۶ دهه است ازشون محروم هستیم. این هزینه داشته. کلی اتفاق خوب میتونست بیفته اما نیفتاده.
من الان همین چند روز اخیر درگیر دو نفر بودم که زندگیشون با کتامین متحول شده. رنجی که سالها با خودشون حمل میکردن رو دیگه ندارن.
حالا اینهارو ضرب کن در میلیونها نفر و صدها اختلال و بیماری و چند دهه .
این هزینه رو چی به دنیا تحمیل کرده؟
احتمالاً همین حساسیتها و نگرانی ها و عدم آگاهی ها
ما با هر چیز جدیدی به این شیوه برخورد میکنیم؛ مخصوصاً اگه مفید باشه. مثل اینترنت
به نظرم گاهی باید فقط از یه چیز دیگه بترسیم: از وضعیت موجود. در نتیجه به استقبال چیزهای بهتر بریم.
جوابم به حرفهای تو نبود
میدونم تو کنجکاوی و منطقی با این قضیه برخورد میکنی
خواستم به این بهانه به طور کلی در مورد نگرانی ها صحبت کنم
وقت بخیر.
یک موضوع خیلی مهم راجع به توهم زایی ، از قول دوست عزیزم جناب جیم فادیمن اینه که میگه اینکه شما ویژوال ببینید یا مایند تریپ میکنید توهم نیست. چون شما میدونید که این ها حقیقت نداره و در حال تریپ هستید.
توهم وقتی هست که مرز خیال و حقیقت درهم میریزه.یعنی وقتی که متوجه نمیشید که چیزی که میبینید واقعیته یا نه ، و تا زمانی که به این سطح نرسیده نمیشه گفت این توهم زایی مواد هست. که نه در میکرو دوز، هرچقدر هم که دوره ش طول بکشه و نه در مینی دوز یا حتی دوزهای معمول تریپ این اتفاق نمیفته.
مسلما اگر آبگوشت زیاد بخوریم،دلدرد میشیم ولی نمیشه بگیم آبگوشت دلدردزاست.اتفاقا آبگوشت با رعایت دوز مناسب بسیار خوشمزه ست.
در مورد اجتناب پزشکان که گفتید ، در واقع علتش این بحث توهم زایی نبوده، دعوای اصلی جای دیگری بوده و ممنوعیت شدید دولتی و قانونی برخلاف میل خیلی از روانشناسان تحمیل شده.
فادیمن میگه من پنج تا مراجع کننده وسط تریپ داشتم که نامه رسید که باید تحقیقات رو متوقف کنید و من به تیمم گفتم بزارید این نامه رو فردا دریافت کنیم تا کار اینا تموم بشه.
در خصوص میکرودوز ، گویا اصلا اون موقع کسی به این موضوع فکر نمیکرده و گفته میشه بعدا از توی دست نوشته ها و مدارک هافمن بزرگ این ایده به ذهنشون رسیده. گویا هافمن به قول رفقا خیلی سوسکی و بی سر و صدا ، دوزهای خیلی کمی از اسیدش رو برای خودش بصورت میکرو استفاده میکرده و بعد از مرگش این موضوع مشخص شده. شاید دلیل سرحال بودنش تا دم مرگ یعنی ۱۰۲ سالگی هم همین بوده.
آره احسان، این دانستنی که میگی خیلی نکته مهمیه. حتی میشه یه کم فراتر رفت: تا حدودی کنترل و اختیار هم داریم که به اون تجربه شکل بدیم یا متوقفش کنیم یا تغییرش بدیم.
اون ممنوعیتی هم گفته درسته از دهه 60 میلادی به صورت ناگهانی اجرا شد اما الان چند سالیه به تدریج داره محدودیتها کمتر و تحقیقات و استفاده ها بیشتر میشه.
در مورد میکرودوز هم درسته همینطوره. آلبرت هافمن جاهای مختلفی این رو بیان کرده.
البته الان خیلی جاها با سرعت داره رواج پیدا میکنه
میزان فایده و میزان ضرر برای هر شخص رو میتونی با نمونه گیری مشخص کنی دیگه. اینکه چه تعداد نمونه هم برای هرجامعه کافی است بستگی به تعداد جامعه دارد.
مثلا شما اگر بخواهی میزان فایده ضرر سایکدلیک رو در یک جامعه ی یک میلیونی با خطای ۱ درصد بفهمی کافیه نمونه ات ده هزار نفر باشه. حالا اگر اجازه بدی خطا ات بیشتر بشه و مثلا ۵ درصدب شه که معمولا در آمار همین انجام میشه میتونی فقط ۳۸۴ نمونه بگیری.
اینجا رو ببین:
https://www.spss-iran.com/sample-size/
تو ریاضی یک مفهومی بنام امید ریاضی هست. اگر امیدریاضی مثبت باشه چیز خوبی است. ولی به این معنی نیست که به همه توصیه اش بکنی.
مثلا اگر در پرتاب سکه در صورت رو شدن پول ات ۱۰ برابر بشه و درصورت پشت شدن پول ات کلا از بین بره شما باید ۴۴ درصد پول ات رو توش سرمایه گذاری کنی.
یعنی باوجودی که امید ریاضی اش عدد خیلی بالای +۵ است.ولی بازم برای همه ی آدمها پیشنهاد نمیشه.
مثال دیگه:
اگر در صورت رو شدن پول ات ۳ برابر و در صورت پشت شدن پول ات کلا از بین بره اینجا باید ۲۵ درصد پولت رو بذاری..
سلام امریکا دهه ۶۰ میدونست اگه همه به دنیای lsdپا بزارن دیگه کسی به جنگ نمیره و همه از صلح صحبت میکنن
ارتش آمریکا تحقیقات زیادی رو در این زمینه انجام دادن که ببینن آیا میشه از این سایکدلیکها مثلاً برای گرفتن اعتراف از زندانی یا تقویت نیروهاشون استفاده کنن یا نه.
یکی از دلایل رویگردانی دولت از این مواد این بود که به این نتیجه رسیدند برای اونها فایده چندانی نداره.
از طرفی نقش سایکدلیکها در جنبش هیپی و تظاهرات ضد جنگ ویتنام بسیار پررنگ بود. این هم عامل دیگری بود برای مقابله با این مواد حتی در دانشگاه ها که در حال پژوهش روی آنها بودن (به ویژه در استنفورد).
تصویری که رسانه ها (احتمالاً توسط دولت) هم ساختند (به ماجرای دکتر تیموتی لری) تاثیر مهمی داشت.
سلام هیوا
من خیلی درباره ی سیلوسایبین ها خوندم، دیدم و کلا تحقیق کردم،
راستش کاشتش رو امتحان نکردم،
میخوام مصرف کنم، از کجا تهیه کنم؟ میتونم از خودت بگیرم؟
ممنون میشم راهنمایی کنی.
سلام مرضیه. نه من ندارم. سرچ
هیوا بخش آخر که گفتی بسیاری از مردم حاضرند +۱۰۰ و -۵۰ رو رها کنند و به +۰ و -۰ برسند رو قبول دارم. حالا میخوام یک چیزی بهت یاد بدم که مربوط به سرمایه گذاری اقتصادی میشه و در موضوعات اجتماعی هم میتونی ازش بهره بگیری.
اگر یک سکه بندازم و اگر رو بشه پول ات ۴ برابر بشه و اگر پشت بشه پول ات ۰٫۵ بشه و شما کلا هزارتومان داشته باشی چقدر باید سرمایه گذاری بکنی؟
جواب ۸۴۰ تومان
یعنی هرچه از این مبلغ فاصله بگیری حماقت سرمایه گذاری ات افزایش پیدا میکنه چه کمتر بشی چه بیشتر. یعنی درمواردی که پیشنهاد اقتصادی خیلی عالی است هم نباید کل پول رو بذاری.
حالا درمورد اینم همین است. باید نقطه ی بهینه رو پیدا کنی که چند درصد مردم رو باید آشنا کنی باهاش. فقط خواستم یک پنجره برات بازکنم که از این جنبه هم نگاهش بکنی.
تو وبلاگت گفتی سرچ دوس داری. زبانتم خوبه.
kelly criterion
جالبه اما این مثالی که زدی رو مثلاً در کدوم موقعیت واقعی میتونم استفاده کنم؟
اون ۴ و ۰٫۵ رو در زندگی واقعی چطور میشه مشخص کرد؟