بهترین منابع برای آشنایی با مدل Internal Family Systems(از نظر من)

پیش نوشت ۱: به روش محمدرضا شعبانعلی، من هم گاهی در جواب بعضی از کامنتها، پست‌های مستقلی می‌نویسم تا بتونم جواب بهتر و کاملتری بدهم.

محمد حسن، زیر مطلب خیلی مختصری که در مورد IFS نوشته بودم، کامنت گذاشته بود:

این کتاب رو دانلود کردم و چند صفحه ای خوندم خیلی برام واضح نیست صفحه ویکی پدیای مربوطه رو هم خوندم نمی دونم چرا برای من مبهم هستش

می خواستم بگم اگه پستی مطلبی بگذاری کلیت رو بگی می تونه کمک کنه مطلب واضح تر بشه به جورایی اگه مهم هاش معلوم بشه چی می خواد بگه خوندن کتاب هم راحت تر میشه

پیش نوشت ۲: این نوشته را به تدریج تکمیل می‌کنم.


جواب:

من دقیقاً ۹ ماه هست مشغول مطالعه در مورد IFS و موضوعات مرتبط به اون هستم. تقریباً چند ده کتاب بررسی کرده ام اما کتابهایی که کامل خوانده ام زیر ده عدد است (احتمالاً ۸-۹ تا). بنابراین نمی توانم مطلب خوب و جامعی در این زمینه بنویسم.

از طرفی فعلاً به دلایل متعدد نمی‌توانم یا نمی‌خواهم نوشتن پست های وبلاگ، وقت زیادی بگذارم.

فعلاً قصد دارم چهار کتاب را معرفی کنم. بعداً این لیست به تدریج لیست را کاملتر می‌کنم.

۱- کتاب IFS دکتر جی ارلی با عنوان

دوست دارم عنوان کامل کتاب را هم بنویسم:

Self-Therapy: A Step-By-Step Guide to Creating Wholeness and Healing Your Inner Child Using IFS, A New, Cutting-Edge Psychotherapy

این کتاب، اولین کتابی بود که با سرچ بهش رسیدم و با چه شوقی خواندمش.

دو جلد بعدی را هم به همین ترتیب خواندم. قرار است جلد چهارم و پنجم آن هم منتشر شود.

ویژگی اصلی این کتاب این است که بسیار ساده، قابل فهم و روان نوشته شده است.

اجازه ترجمه این کتاب را هم از ایشان گرفته‌ام اما متاسفانه فعلاً فرصت تکمیل این کار را ندارم.

لینک آمازون

لینک دانلود فایل PDF (35 مگ)

نسخه PDF کتاب کار (نسخه ورد doc)

۲- کتاب اصلی IFS نوشته دکتر دیک شوارتز مبدع مدل IFS

Internal Family Systems Therapy, Second Edition

سال ۲۰۱۹ بعد از ۲۵ سال ویرایش این کتاب به بازار آمد. خواندن آن حداقل برای کسی که دنبال فهم پروسه و فرآیند شناخت و درمان خود توسط این مدل هست به سادگی کتاب قبلی نیست. اما به نظرم در مجموع کتاب ارزشمندتری هست.

نویسنده دوم کتاب هم دکتر مارتا سیزی، روان درمانگر و استاد دانشکده پزشکی هاروارد هست.

این کتاب با ارائه مدل IFS، بانی یک پارادایم شیفت در روانشناسی محسوب می‌شود.

لینک آمازون

دکتر شوارتز چند کتاب مشابه و مرتبط دیگر هم دارد که فعلاً آنها را توضیح نمی‌دهم اما لیست آنها را اینجا می‌آورم:

Greater Than the Sum of Our Parts: Discovering Your True Self Through Internal Family Systems Therapy

The Mosaic Mind

Introduction to the Internal Family Systems Model

کتاب سوم: Internal Family Systems Therapy: New Dimensions

این کتاب یک book project هست و هر فصل از کتاب رو یک نویسنده متفاوت نوشته است.

دکتر دیک شوارتز هم فصل اول این کتاب را نوشته. اگه اشتباه نکنم، تمام نویسندگان کتاب استاد دانشگاه  هستند (سه نفر اول، استاد یا دانش آموخته هاروارد هستند).

جذابیت این کتاب این است که موضوعات پراکنده و حاشیه‌ای جالبی را با عینک IFS بررسی کرده‌اند.

اگر نگاهی به عناوین کتاب بیندازید، احتمالاً توجهتان جلب خواهد شد.

این نوع نگاه به این مسائل و موضوعات برای خودم بسیار تکان دهنده بود.

لینک آمازون

۴- Parts Work: An Illustrated Guide to Your Inner Life by Tom Holmes

این کتاب را دکتر تام هولمز، استاد روانشناسی دانشگاه میشیگان و رواندرمانگر با چند دهه سابقه کار با این مدل نوشته است.

این کتاب، مصور است و با همراهی یک کارتونیست خلق شده است. تعداد صفحات کمی دارد  (حدود ۱۵۰ صفحه) و در مورد پایه‌ای ترین موضوعات IFS صحبت می‌کند.

کسی که کتابهای این حوزه را خوانده باشد، احتمالاً تعجب خواهد کرد اگر این کتاب را در این لیست ببیند.

اما به دلیل بینش‌های عمیقی که در لابلای صفحات کتاب می‌دیدم، از خواندن آن بسیار لذت می‌بردم.

احتمالاً این کتاب برای ورود به این حوزه هم گزینه مناسبی باشد.

لینک آمازون

– (بعداً این موضوع را ادامه می‌دهم)

– در اولین فرصت، pdf این کتابها را آپلود می‌کنم.


پی‌نوشت اول:

فکر می‌کنم کسی که آشنایی کمی با مکاتب روانشناسی، به ویژه مکاتب برجسته قرن ۲۰ یا حتی بخشی از فلسفه که به انسان مرتبط است و به روانشناسی نزدیک است نداشته باشد، درک سطحی‌تری از IFS خواهد داشت و حتی با شناخت این مدل به اندازه‌ای که شایسته این مدل است، شاید شگفت زده نشود. این مدل، ترکیب قدرتمند و شگفتی از مدل‌های قبلی روانشناسی است و ریشه‌های محکمی هم در فلسفه دارد.

البته دوستی هم دارم که در این دو زمینه‌ای که گفتم مطالعه‌ای نداشت اما چون مدتی بود که با درون خودش درگیر بود، بارها و بارها پیام می‌داد و شگفت‌زدگی‌اش را از قدرت و مفید و قابل فهم بودن این با من در میان می‌گذاشت.

پی نوشت دو:

گروه مطالعاتی IFS (آزمایشی)

29 دیدگاه دربارهٔ «بهترین منابع برای آشنایی با مدل Internal Family Systems(از نظر من)»

  1. سلام وقتتون بخیر. من کتاب سلف تراپی اثر جی الی را می خواستم آیا این کتاب را دارید تا بدون مراجعه به آمازون از شخصِ شما خریداری کنم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.

    1. سلام زهرای عزیز، وقت شما بخیر
      طبق درخواست شما کتاب رو به متن اصلی درس اضافه کردم.
      متاسفانه با اینکه بیش از 1 سال پیش مجوز ترجمه رو گرفتم اما هنوز نتونستم زیاد جلو برم. امیدوارم همین نسخه انگلیسی رو بتونیم استفاده کنید.

  2. سلام هیوا جان
    من که اینجا رو پیدا کردم از طریق گوش دادن به فایل همون خانم باهوش با دکتر هلاکویی و سرچ کردن کتاب بود که به اینجا اومدم و با خوندن صحبت هات و نیز آشناب بودن با متمم و محمدرضا شعبانعلی مقداری احساس قرابت کردم و اینجا خودم دوست دارم مقداری از خودم بگم
    من خودم سه سال پیش به طور اتفاقی با دکتر هلاکویی آشنا شدم و پس از گوش دادن چنتا از مکالمات ایشون با شنوندگان در داخل یوتیوب باعث شد که به طور کامل با سی دی های ایشون آشنا بشم و همه رو مطالعه کنم، چون قبل از این به دلیل برخوردم با تعدادی روان شناس بی سواد دچار خطای شناختی شدم که در مورد همگی آن قضاوتی رو در پیش گرفتم و فک کردم آن ها نمیتوانند کمک کنند و همچنین موضوعاتی که امروزه تحت عنوان تیپ های شخصیتی مطرح میشه فک می کردم اگر الان خصوصیتی دارم پس مربوط به آن تیپ شخصیتی هست و مشکل نیست ولی بعد از گوش دادن به صحبت های دکتر هلاکویی به مشکلات خودم پی بردم
    من از بچگی مشکل اعتماد به نفس و حرمت نفس داشته ام و نیز به دلیل فرزند اول بودم و فاصله زیاد با فرزند دوم و نیز والدین مضطرب وسواسی مجبور و رواج زیاد فرهنگ مقایسه در خانواده و نیز بحثی که دکتر هلاکویی تحت عنوان تثبیت دهانی و نیز موضوع یبوست مطرح میکند دیدم که منم دچار این موضوعات بودم
    پس از خوندن کتاب جفری یانگ فهمیدم که درگیر تله های شرم و خجالت و نیز تله اطاعت به دلیل نوع شخصیت والدینم و دچار تله رها شدگی به دلیل فاصله زیاد با فرزند بعدی و نیز تنها بودن در کودکی هستم حتی با خوندن مثال های این کتاب شاید توانستم به اون خاطره کودکی برم ولی بدتر حالم رو خراب کرد و نیز احساس خشم نسبت به والدینم رو بیشتر کرد.
    که تمام این مسائل با توجه به اینکه حالا خودم را مقداری انسان با هوش خوب میدونم باعث شده که خیلی تصمیم ها و کارهای درستی رو انجام ندهم که حتی در بچگی در خیلی از ورزش ها بعد از شکست خوردن به دلیل اعتماد به نفس منفی از ادامه اون باز بزنم
    ولی اکنون خوشحالم که تعداد زیادی از این رفتارها رو در خودم میدونم ولی با این کتاب که دیشب تازه باهاش آشنا شدم ، میخوام شروع به خوندنش کنم و متاسفانه به دلیل حضور در شهرستان و عدم دسترسی به روان شناسی که حداقل به طرح واره درمانی آشنا باشه مجبورم خودم این مسیر رو ادامه بدم
    ممنونم ازت و بسیار خوشحال از آشنایی باهات(داستان آشنایی ام با متمم و محمدرضا رو بعدا مینویسم چون این خیلی طولانی شد)

    1. محمد+معارفی

      محمد جان
      سلام
      هم از تو و هم از هیوا عذرخواهی میکنم که پریدم وسط ماجرا. این همه دقیق و مفصل توضیح دادنت برام هم خوشحال کننده بود و هم جالب. آدمهای زیادی از جمله خودم با مشکلاتی که اشاره کردی (مشابه اونها و نه لزوماً دقیقا همونها) مواجه شدیم و وقتی راهی (از جمله این کتاب، هلاکویی و …) پیدا میکنیم که اون مشکلات رو اول درکش کنیم و بعد کمترش کنیم، خیلی حسی خوبی داریم و حداقل برای من شبیهِ رها شدن از یه قفس تنگ بوده. همه اینا رو گفتم که بگم نمیدونم قبل یا حتی همزمان با خوندن این کتابی که هیوا اشاره کرده اصلاً به روانشناس و تراپیست احتیاج داری یا نه. این رو یه آدم مطلعتر باید بگه. اما فقط خواستم اشاره کنم که این روزها اکثر تراپیستها جلسات آنلاین هم دارند و خیلی نگران این نباش که تهران هستی یا نیستی. اگر روزی خواستی از تراپیستی استفاده کنی و تراپیست مناسب رو پیدا کردی به نظرم جلسات اسکایپی تا حد خوبی میتونه مشکل رو حل کنه.
      برات صمیمانه آرزو میکنم این مسیری که شروع کردی رو ادامه بدی و روز به روز رضایت و خوشحالیت بیشتر بشه.

      1. سلام محمد جان، ممنون از تو و کمک هایت،آره خودمم دنبال این هستم که در صورت پیدا کردن تراپیست خوب این مسیر رو تنها انجام ندم، امیدوارم همه بتونیم به هم کمک کنیم که حالمون روز به روز بهتر شود

    2. سلام محمد، خوش اومدی به اینجا
      صحبتهات رو خوندم و کامل میفهمم از چی داری صحبت میکنی
      در مورد هر نکته میشه ساعتها صحبت کرد ولی به دلایلی از توضیح و صحبت زیاد صرف نظر میکنم. فکر میکنم با توجه به درگیری که با روانت داشتی و شناختی که از خودت داری و همچنین هوشی که گفتی، فکر میکنم این کتاب خیلی برات جالب و مفید خواهد بود. نیازت رو به طرحواره درمانی هم رفع میکنه به نظرم.
      لینک کتاب سلف تراپی جی ارلی، جلد اول رو هم به متن نوشته بالا اضافه کردم.

      1. سلام و درود بیکران
        من صحرا هستم
        و یک ساعت پیش با IFS آشنا شدم و خیلی خوشم اومد که بیشتر در موردش بدونم و گوگل کردم و سر از اینجا در آوردم.
        موضوعات مسائل شما و دوستان رو خوندم و همدل هستم با تک تکتون.
        به نظرتون اگه یه گروهی بسازیم برای جمع شدنمون و صحبت کردن راجع به تمام علایق روانشناسی و علم و دانش فردی و هر آنچه که نیاز مون هست آگاهانه نیست؟
        به نظر شما آقای هیوای عزیز و محترم
        و دوستان گرانقدر
        تک تک مون نیاز به راهنمایی های همدیگه داریم و برای رشد و ارتقاء آگاهی و دانشمون بهمدیگه کمک میکنیم تو گروه و هر کسی که شرایطش رو داشت هم میتونه بهمون JOINبشه و همین جوری میریم جلو و یه آرمان شهری که اسم آموزشگاه الهی من در تصورات و تجسماتم تاسیسش کردم میسازیم باهم.
        نظرتونه دوستان؟

        1. ممنونم صحرا
          خوشحالم که انقدر اشتیاق داری نسبت به این روش ولی به نظرم یک ساعتی که بهش اشاره کردی خیلی کمه. پیشنهادم اینه که چند هفته و ماه مطالعه رو ادامه بدی بعدش دوباره نظرت رو اینجا برامون بنویسی. بعدش در مورد گام بعدی یا پروژه عظیمی که بهش اشاره کردی میشه بیشتر صحبت کرد.

  3. محمد حسن بهرامی

    سلام هیوا جان؛

    به دلایلی که قبلاً هم گفته ام خواندن برای من مشکل شده و تا جایی که ممکن هست در خواندن خیلی اقتصادی -:) عمل می کنم و بیشتر آدیو گوش می دهم یه جورایی توفیق اجباری هم هست

    الان تا فصل چهار IFS رو خوندم و باز هم می خواهم ازت تشکر کنم.

    چون اکثراً فصل های IFS رو دو سه بار می خونم فکر کردم اگر دفعه دوم و یا احیاناً دفعۀ سوم اگه آدیوبوک این کتاب باشه خیلی خوبه، خودت داری یا سراغ داری جایی بفروشن یا بشه از جایی مثل لیبجن (شبیه لیبجن و سای هاب) پیدا کرد.

    ممنون می شم اگه راهنمایی کنی.

    پی نوشت: تو یه کامنت گفته بودی بعضی اوقات می خواهی پست ها رو پاک کنی، می فهممت تا حدودی،
    نمی دونم چطور شد که ماها این طور شدیم، از جهاتی خوبه اما از خیلی جهات فاجعه هست،

    این روزها که با IFS و پارت هام و پروتکتورهام مشغولم،
    هر چقدر فکر می کنم این پرفکشنیست بودن خیلی بیشتر از اونی که فکر می کردم ترمز من رو کشیده و نگذاشته جلو برم (حالا اگه پروتکتور ناراحت نشه 🙂 البته با صدای یواش گفتم پروتکتور یه وقت نشنوه)

    1. سلام محمد حسن عزیز،
      میتونی از اینجا بخریش. تنها راهی که الان سراغ دارم اینه
      در مورد پی نوشت:
      نمیدونم چقدر به کمالطلبی ربط داره. خودم چنین حسی ندارم. به هرحال بعضی نوشته هام مثل نوشته آخر رو در یه شرایطی می نویسم بعداً که نگاهش میکنم میبینم دوستش ندارم یا نادقیقه یا اشتباهه و …
      یا ممکنه تلاشم این بوده باشه که فقط وبلاگ رو آپدیت کنم

  4. سلام هیواجان
    ممنون که آنچه برات مفید بوده را با ما به اشتراک میذاری.

    من مطالعات پراکنده‌ای در روانشناسی داشتم. گاهی آلبرت الیس خوندم. مثلا کتاب چگونه منطقی زندگی کنیم. بعد یونگ و کسایی که روانشناس تحلیلی هستند خوندم. مثل رابرت جانسون. برای روانشناسی مثبت گرا هم که کتاب های سلیگمن رو خوندم. و موارد جسته گریخته دیگه.
    کتاب اولی که معرفی کردی رو خیلی سریع خوندم. برام یادآور راز سایه و نیمه تاریک وجود دبی فورد بود که چند سال پیش خونده بودم. اونجام از بچه شیطونایی که در وجود ما هستند و باید ببینیم چی میخان حرف میزد. البته دیدم که گفتی این دو با هم متفاوت هستن.
    فکر میکنم در تحلیل خودم پیشرفت داشتم 🙂 مثلا وقتی عصبانی میشم سریع تر از قبل میتونم با خودم وارد گفتگو بشم و به حالت عادی برگردم.
    میخام بپرسم خب بعدش چی؟ یعنی حالا اگه بتونیم خودمون رو تحلیل کنیم و گفتگوی درستی بین خودمون و پارت های مختلف برقرار کنیم و درگیر الگوهای قبلی نشیم، یعنی شفا یافتیم؟ راستش من باز هم فکر میکنم یه چیزی کمه. شاید همون ماموریت شخصی باشه که محمدرضا میگه. یعنی آرامشی که دنبالش هستیم وقتی پیدا میشه که اون ماموریت رو بهش برسیم.
    نمیدونم. شاید من درست رو یه موضوع بند نمیشم و برای همین اون اتفاقی که باید نمیفته و بعد خوندن و فکر درباره یه موضوع هنوز حس میکنم یه چیزی کمه. شایدم عجولم و میخام این مدل زود جواب بده.

    پی نوشت: تلگرام نداشتم، نتونستم توی گروهی که زدی بیام. برای همین اگه سوالی داشته باشم همینجا می پرسم 🙂

    1. سلام مجتبی،
      پاراگراف سومت اول من رو خوشحال کرد (که گفتی کتاب اول رو خوندی)
      بعد تا آخر کامنت رو خوندم کمی گیج بودم
      بعد برگشتم دوباره کامنتت رو خوندم
      این بار جواب احساس گیجی که داشتم رو با خوندن همان پاراگراف سوم پیدا کردم. شاید به این دلیل:
      – عبارت “خیلی سریع”
      – اینکه چنین کتابی برات یادآور کتاب دبی فورد (یا یونگ) باشه. نمیگم ارتباطی به اون نداره اما باید یادآور خیلی مدلها و مکاتب دیگه باشه اما اینکه فقط میگی یادآور فلانی بود به نظرم نشون میده زیاد دقیق و کامل و با حوصله نخوندی
      – اشاره کردی به بچه شیطونهای درون. اینم نشون میده که کتاب رو خوب نخوندی چون ماجرا خیلی گسترده تر و پیچیده تر از اینه.
      اما به هرحال اینکه از این مدل خوشت اومد و براش وقت گذاشتی و گفتی در تحلیلت پیشرفت داشتی به نظرم ارزشمنده.
      جواب سوالهایی که گفتی هم در همون جلد اول به نظرم داده میشه.
      – اینکه پای محمدرضا رو هم به اینجا باز کنیم برای من نامفهومه. صحبتهای بیشتری در این مورد میخواستم بگم اما فکر میترسم سوتفاهم پیش بیاد مخصوصا در مورد محمدرضای عزیزمون که برای من عجیب دوست داشتنی و والاست.

      1. سلام دوباره
        خیلی ممنونم ازت و خوشحالم که اگه ایرادی ببینی صریح میگی. درست میگی. البته گفتم که جایی گفتی با هم فرق دارند. و قبول دارم. این مدل، از پروتکترها و اگزایلها حرف میزنه. اینکه پروتکترها کارکرد اجتناب از درد دارن و ممکنه الان به اشتباه همچنان فعال بشن. و اگزایل ها بخش های درد کشیده ما هستن که پروتکترها اونا را محافظت میکنن. و یک خود هم داریم که میتونه با این بخش ها وارد گفتگو بشه. خود همواره در آرامشه و پذیرای خودمان و دیگرانه. این خود باید نشون بده کاملا خیرخواهه و بقیه بخش ها را درک میکنه. و مراحلی که نیازه تا خود بتونه با این بخش ها گفتگو کنه و ادامه بحث. (امیدوارم همین رو درست گفته باشم که مجبورم نشم دوباره برم از اول آروم آروم بخونم)

        منظور من اینه که به نظرت این مدل، خودشکوفایی را هم در نظر میگیره؟ یعنی از بین بردن موانع نتیجه‌اش میشه رشد؟ یا اینکه کار دیگه ای هم لازمه؟ یا اینکه توی کتاب گفته و من نفهمیدم. البته بازم بگم شاید من عجله کردم و باید مدتی این مدل را ادامه داد و تهش فهمید بله کاملا خوب جواب میده. فکر اولیه من اینه که پیدا کردن هدفی در زندگی که باعث رشد ما بشه، چیز بیشتری میخاد. نمیدونم. شاید اشتباه میکنم که فکر میکنم روانشناسی باید جوابی به این سوالا بده. خواستم نظر تو را بدونم.

        پی نوشت ۱: بله. نباید محمدرضا را میگفتم. احتمالا از تنبلی بوده که نخام بیشتر توضیح بدم 😉
        پی نوست ۲: ممنون اگه هرجاییش دیدی به نظرت دارم اشتباه میکنم و افکارم منطقی نیستن بهم بگی.

        1. این بار خیلی بهتر توضیح دادی ممنونم
          این مدل رویکرد آسیب شناسانه نداره
          و توجه ویژه‌ای به رشد داره. همه این موضوعات هم حول Self و بخشهایی به اسم Inner mentor و Inner champion میچرخه که برای مثال جی ارلی کتابهای مستقلی در مورد اینها نوشته نویسندگان دیگر هم در موردش زیاد صحبت کرده ان.
          با این دغدغه ای که داری احتمالا از کتاب Pattern System جی ارلی خیلی خوشت خواهد اومد. اونجا در مرحله اول از الگوهای ناکارآمد (یا پروتکتورهای قدیمی) صحبت میشه بعد از توسعه ظرفیتها
          و مهمتر از اون از رابطه چند سویه اینها با هم.
          در فصلهای آخر حتی از امور spiritual یا تحول اجتماعی به کمک این مدلها هم صحبت میشه.
          به هرحال ما اول باید میخ هارو از پامون در بیاریم که بتونیم راه بریم بعد بالهامون رو پرورش بدیم که بتونیم پرواز کنیم.
          مشکل اصلی نداشتن توانایی پرواز هم به بال هایمان مربوط نیست. مربوط به پاهایمان است و میخ هایی که در آن است.
          به قول کارن هورنای اگر فقط موانع رشد رو از جلوی پای ما بردارند نبروهیای در ما هست که به سمت توسعه و رشد سمت و سو می‌گیرند و باه راه می‌افتند.
          به نظرم اگه صبورتر باشی و این مسیر رو ادامه بدی با توجه به سوالاتی که بهشون اشاره کردی جوابهای زیادی میگیری.
          – موضوعی هم که گفتی قطعاً در حوزه روانشناسیه

  5. سلام هیوای عزیز
    اول میخواستم تشکر کنم ازت بابت اینکه با اون همه دلیل که برا نیومدن داشتی کلی دلیل بیشتر پیدا کردی و الان اینجایی و من و خیلیای دیگه از نوشته هات استفاده میکنیم
    و بعدشم راجع ب چندتا موضوع راهنمایی بخوام ازت
    با اینکه رشته دانشگاهیت روانشناسی نبوده خیلی برام جالبه اطلاعات و دیدگاهای خوبی که داری و میخواستم ازت که اگر میتونی ی راهنمایی هایی بکنی بهم بعنوان ادمی که خیلی اتفاقی وارد رشته روانشناسی شد و الان حسابی درگیر شده باهاش. من ی تایم خیلی آزاد دارم و ی اشتیاق خیلی زیاد واسه خوندن و دونستن و شناختن خودم و این علم دوست داشتنی .
    دانشگاه ک واقعا برام راضی کننده نیست . خودم پراکنده از اینجا و اونجا و هرجا دستم برسه میخونم . مخصوصا الان ک تمام وقت خونه ام و پای لپ تاپ . رفتم سراغ سایتای خارجی الان و مطالب روانشناسی و میخونم البته ب مدد گوگل ترنسلت .
    میخواستم ازت نه بعنوان کارشناس بلکه ب عنون ی ادم اهل مطالعه و علاقمند به روانشناسی کمکم کنی مسیر بهتر و شفاف تری و تو این راه ظی کنم. توصیه ای پیشنهادی نکته یا معرفی سایتی کتابی ادمی خلاصه هرچیزی ک فکر میکنی بتونه برام راهگشا باشه .
    ببخشید اگه طولانی شد امیدوارم فردا ک میام اینجا دست پر برگردم (:
    ممنونم ازت

    1. سلام زهرای عزیز،
      خیلی ممنونم از لطفی که داشتید
      راستش من جرات پیشنهاد منبع برای کسی که میخواد وارد حوزه روانشناسی بشه ابداً ندارم. با معرفی کتابهای معروفی که سریع به ذهن میاد هم سخت مخالفم.
      شاید ساده ترین کار این باشه که چارت دانشگاهی رشته روانشناسی رو نگاه کنید و طبق اون جلو برید یا منابع اصلیشون رو بخونید یا ایمیل اساتید روانشناسی دانشگاه های بزرگ کشور (یا حتی دنیا) رو بردارید بهشون ایمیل بدید و این سوال رو ازشون بپرسید (ایمیلشون به راحتی در دسترس هست برای مثال اگه سرچ کنی: ایمیل اساتید روانشناسی دانشگاه تهران این لینک رو میاره)

  6. سلام هیوا جان
    من درباره ی IFS توی وبلاگت خوندم اما لینکی که گذاشتید برای کتاب جی ارلی،لینک آمازون هست و با توجه به اینکه من ایران هستم نمیتونم خریداری کنم.
    راه دیگه ای وجود نداره؟
    ممنونم

    1. سلام مژگان عزیز، برخی از این کتابهارو میتونید از libgen.is میتونید بگیرید. من تعدادی از این کتابهارو از نویسنده هاشون گرفتم فایل تعدادی از اینهارو هم خریداری کردم مواردی رو هم به صورت غیرمجاز دانلود کردم

  7. سلام
    امروز داشتم در مورد IFS فکر میکردم که یه چیزی به ذهنم رسید گفتم اینجا اضافه کنم که اگر کسی اومد این پست رو خوند و کامنتها هم بررسی کرد شاید براش انگیزه بخش باشه این توضیح کوتاه.
    به نظرم یه ویژگی خیلی جالب این مدل اینه که توصیفی که از روان و نحوه ی تعامل بخشهای مختلفش انجام میده خیلی visualized هست. یعنی به راحتی میشه اون صندلی هوشیاری، blendشدن و مفاهیمش رو تصویرسازی کنی. البته خود کتاب سلف تراپی هم با کارتونهای خیلی ساده ای مفاهیم عمیقی رو تصویرکرده. این ویژگی برام خیلی جالبه. هم کمک میکنه که فهم بهتری از قضیه داشته باشم و هم وقتی میخوام برای کسی توضیح بدم، توضیحش برام ساده تره.

    1. دقیقا
      باهات موافقم
      خیلی وقتها یا خوندن کتابهای IFS یا فکر کردن در موردش یه سری تصاویر و استعاره ها و المان های بصری تو ذهنم شکل میگیره
      مثل آدم اینتلکچوالی که در یک کتابخانه مجلل در طبقات فوقانی یک ساختمان نشسته اما کودکان رنجورش در زیر زمین ناله سر میدن و آرامش رو از اون آدم میگیرن
      (آدم اینتلکچوال = a Self like part و کودکان رنجور = Exiles )
      خیلی وقتهام که فیلم یا کارتون میبینم یاد بخشهایی از IFS میفتم
      مثلا امروز با دیدن گالوم حس کردم این شبیه یه سری از اگزایل هاست. یا با دیدن فیلم identity و split به این فکر میکردم که کدوم یک از اینها فایرفایتر هستن کدوم منجر و …
      گاهی میگم اگه بودجه و امکانات کافی داشتم یه فیلم خیلی قوی میساختم بر اساسش (نه اینکه خود بسازم. یه کاری میکردم یه سری آدم دور هم جمع شن اینکارو بکنن)
      کتاب Parts work هم که در این پست بهش اشاره کردم بخش های زیادی از IFS رو به شکل مصور نمایش میده
      پیشنهاد میکنم یه نگاه بهش بندازی. حداقل کارتون هاش رو نگاه کنی

      1. سلام.
        مرسی بابت توضیحاتت.
        اشاره ت به آدم اینتلکچوال و اینکه گفتی self like هست برام خیلی جالب بود. به نظرم – حداقل در مورد خودم – خیلی وقتا که فکر میکنیم که توی self هستیم در واقع یه آدم اینتلکچوال روی صندلی هوشیاری نشسته.
        به نظرم اگر وقت کردی چندتا مفهوم رو توضیح بده. این مفاهیم به نظرم توی visualized شدن داستان برای مخاطبت کمک میکنه:
        ۱- seat of consciousness : من خودم هروقت تصور میکنم که یه پارتی روی این صندلی نشسته یا به صورت ترکیب شده با چندپارت دیگه یا حتی سلف روی این صندلی نشسته خیلی برام قابل فهمه
        ۲- activating یا همون فعال شدن – اینکه ما همه جا پارتها رو تشخیص نمیدیم و فقط وقتی اکتیویت میشن میشه تشخیصشون داد. مثالهای خیلی شخصی و جالب در مورد رابطه ی قدیمم دارم که حضوری بهت میگم
        ۳- دفاع یا پروتکتور که البته توی پست چدید با توصیف دیوار در موردش حرف زدی
        ۴ – پارتها هم که در مورشون داری میگی.
        اون صندلی هوشیاری (ترجمه ی من) به نظرم خیلی مهمه. حسم اینه چون برات بدیهیه جاش انداختی.

        1. اگه اینهارو بخوام بگم عملاً کار ارائه IFS رو شروع کردم اما قصد ندارم اینکارو بکنم چون وسواسی که خودت میدونی دارم رو اینجا شایسته ست به خرج بدم. پس باید در زمان مناسب و به روش درست اینکارو شروع کنم.
          هر صحبت مرتبطی که در این وبلاگ دارم صرفاً میخوام یه سرنخ باشی برای هر کسی که علاقمنده تا بره کتاب هاشو بخونه.
          از طرفی اینهارو برای خودم مینویسم. میدونم برای خیلی ها تا حد زیادی نامفهوم هستن چون مبانی این مدل مثلا همین کلماتی که گفتی رو نمیدونن در نتیجه ورود مناسبی به این موضوع نداشتن و نمیتونن خوب باهاش ارتباط بگیرن.
          خلاصه یه زمانی کاری که گفتی رو انجام میدم اما فکر میکنم فعلا زوده

  8. سلام. پاراگراف اول پی نوشت رو که خوندم میخواستم بگم من اینجوری نبودم اما … ، که دیدم توی پاراگراف بعدی اشاره کردی. محشره این کتاب. بارها بهت گفته م، بجز جواب و توصیف عجیبی که این مدل برای خیلی از موضوعات داره، نویسنده هم بسیار بسیار ساده وروون داستان رو توضیح داده. کتاب سوم بسیار وسوسه انگیزه برام.

  9. سلام و تشکر از اینکه زحمت کشیدید این پست رو نوشتید شاید باور نکنید هر روز چک می کردم پست گذاشتید یا نه امیدوارم راهتون و وبلاگتون رو ادامه بدهید و موفق باشی هیواجان، اگه زحمت بکشید بگید من کدوم رو شروع کنم چون من اون کتاب اولی که معرفی کردید رو چند صفحه ای خوندم به نظر شما خوبه؟ همچنین صبح یه پست دیگه داشتید منتور الان نیست صبح گفتم توی وقت خوبی بخونم الان نیست. خیلی خوشحالم که این بلاگ رو دارید خیلی واسه من با ارزشه. مجددا تشکر

    1. سلام محمد حسن،
      امیدوارم مفید بوده باشه
      به نظر من عالیه (من این کتاب که دستم رسید کلی کار داشتم اما نمیتونستم این کتاب رو بگذارم زمین و شد اولویت اولم) ولی تو نظرت مثبت نبود پس باید یا باید صبور باشی و جلوتر بری ببینی نظرت برمیگرده یا نه. یا بقیه کتابهارو باید بررسی کنی.
      اون پست مربوط با عنوان منتورهای بی سواد و کورهای عصاکش رو هم در اوج خستگی نوشتم ظاهرا پراکندگی زیادی داشت برای همین صبر کردم در یک فرصت مناسب تکمیلش کنم. از طرفی بعدش تردید پیدا کردم چون به یه سری سرنخ های روانی و فرافکنی ها در خودم رسیدم. گفتم پس صبر کنم اینهارو هم بررسی کنم بعد ببینم باز هم این رو میخوام بنویسم یا نه.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *