گذشته درگذشته؟ نه.

این تیتر جز موضوعاتی هست که می‌توان در مورد آن کتابها نوشت اما من الان فقط می‌خواهم خیلی کوتاه درباره آن بنویسم.

زیاد می‌شنویم می‌گویند گذشته را پشت سر بگذارید، گذشته، در گذشته است، مخور غم گذشته و … .

برای کسی که از گذشته رخم‌هایی بر تن دارد یا تن به خاطر بارهایی که از گذشته حمل می‌کند کبود و فرسوده شده، این حرف مانند این است که بگوییم لباسی روی تن زخمی‌ و کبودت بپوش، مشکل حل می‌شود.

کسی که هنوز گرفتار گذشته است، باید به روش درست، به تنهایی یا به کمک کسی که این کار را بلد است، به گذشته برود، روانش را تیمار کند و برگردد.

این اتفاق نه با تغییر گذشته (که ممکن نیست)، بلکه تنها با تغییر تفسیر ما از گذشته امکان پذیر است.

آن هم نه با کلام و نصیحت و حرف. باید به صورت تجربی و درونی اتفاق طبق یک دستورالعمل (مثلاً IFS) مشخص اتفاق بیفتد.

چگونه؟ به کمک یک راهنمای دانا و مهربان که می‌توان سالمترین بخش ما باشد یا یک رواندرمانگر یا منتور و مرشد خوب.


پی‌نوشت: نکات و درستی زیادی در “گذشته درگذشته” و عبور از گذشته (مخصوصاً چگونگی عبور از آن) وجود دارد. من در اینجا فقط خواستم اشاره‌ای داشته باشم به آن روی دیگر این سکه.

2 دیدگاه دربارهٔ «گذشته درگذشته؟ نه.»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *