خواب چند بخشی و چند نکته تکمیلی (تجربه شخصی)

پیش‌نوشت:

در چند سال اخیر، ایمیلهای متعددی دریافت کرده ام که در آن درباره خواب چند بخشی یا polyphasic ازم سوال پرسیده اند.

تقریباً تمام آنها دوستان متممی بودند که کامنتهای من را در این زمینه خوانده بودند و مایل بودند این سیستم را امتحان کنند. احتمالاً برای داشتن وقت بیشتر.

در این وبلاگ هم یوسف خواست در این مورد توضیحاتی بدهم.

برای همین لازم می دانم که یک بار سریع و مختصر در این باره مطالبی بنویسم. بعد در مورد چند نکته تکمیلی مرتبط صحبت می‌کنم.

می‌گویم سریع و مختصر چون هم سالها از زمانی که درگیر این تجربه و آزمایش بودم گذشته هم الان اهمیت کمتری به این تجربیات و کارها می‌دهم.

اما اول بهتره همان صحبتهای اولم در کامنتهای سایت متمم را اینجا بگذارم.

کامنت اول:

من تقریباً برای ده سال تعداد زیادی از شبهارو بیدار بوده ام. خیلی وقتها تا دم صبح بیدار موندم و خودمو با کارهای بیخود و باخود مشغول کرده‌ام. احتمالاً برای فرار از روشنایی روز و بهره بردن از تنهایی شب و از طرفی عادت کردن به زندگی دانشجویی و کار خاصی نکردن.از ۱ اسفند ۹۳ ساعت خوابم رو طبق برنامه یک کتاب از ۸ به ۲ ساعت کاهش دادم و برای چند ماه همینطوری ادامه دادم. پس از ۱ هفته سختی فوق العاده زیاد کم کم عادت کردم و تقریباً هیچوقت احساس خواب آلودگی و کمبود خواب نداشتم. هروقت هم خوابم اومده با یه چرت ۲۰ دقیقه‌ای طوری شارژ میشدم انگار ۶-۷ساعت خوابیدم.

بعداً به دلیل اجبارهای بیرونی و شرایط محیطی خوابم بیشتر شد ولی به ندرت از ۴-۵ ساعت بیشتر شده.

الان هم شبها ۲ ساعت و ۴۰ دقیقه میخوابم و سه چرت ۲۰ دقیقه ای به فاصله ۵ ساعت در طول روز.

برای بیدار شدن هم حتماً از آلارم موبایلم استفاده میکنم. یه موزیک ملایم برای بیدار شدن در سیکل خاصی از خوابم (که پس از صدها بار توجه و آزمون و خطا به خوبی دستم اومده که کی باید بیدار شم). اگر اینکارو نکنم ۱-۲ سیکل اضافی میخوابم و وقتی بیدار بشم، مثل کسی که خیلی زیاد خوابیده احساس جسمی و ذهنی خوبی ندارم.

زمان به خواب رفتنم هم از چند ثانیه تا نهایتاً ۲-۳ دقیقه در بهار پارسال و ۵ تا ۱۵ دقیقه الان متغیر بوده.

ساعت ۳-۴ بیدار میشم و برای سرحال شدن ۱٫۵ ساعت برنامه صبحگاهی کاملاً مشخصی دارم که ۶۰ روزه خودمو بهش عادت دادم و انجام ندادنش برام سخته. بعد از اون روزم رو شروع میکنم.

پ.ن: البته بعضی وقتها به دلایلی برنامه م برای چند هفته به هم خورده.

کامنت بعدی در ادامه همان صحبت در جواب یکی از دوستان:

من اول این بحث رو در کتاب The 4-Hour Body خوندم ولی علی رغم اعتماد زیادی که به نویسنده ش داشتم زیاد جدیش نگرفتم. گفتم حتی اگه ممکن هم باشه من نمیتونم.بعداً یه مدتی نوشته های Steve Pavlina رو در مورد تجربه شخصیش میخوندم و بعد کتاب ubersleep رو که یکی از بهترین منابعه (من ویرایش اولش رو داشتم الان ویرایش دومش هم اومده که خیلی کاملتره) و کلی ویدئو یوتیوب رو نگاه کردم.

بعد ناگهانی بعد از یک بیخوابی چندساعته با عصبانیت بلند شدم و شروعش کردم.

دو روز اول فوق العاده سخت بود. سرمو زیر دوش میگرفتم، رو سرم آب سرد میریختم، خودمو میزدم :))، میدویدم که خوابم نبره ولی در تمام این حالات گاهی برای ۱-۲ ثانیه خوابم میبرد!، بدن درد و کمی لرزش و.. هم بماند.

ولی در کل فوق العاده راضی ام که اینکارو کردم. به خاطر کلی حس خوب و صدها ساعت وقت اضافه.

شاید برای تو یا بقیه انقدر سخت نباشه. بعدها که یه سری مطلب دیگه خوندم فهمیدم خیلی کارهارو اشتباه انجام دادم. قسمتی از سختیش این بود.

راستی کتابهارو میتونی از اینجا دانلود کنی
یه نکته: فکر کنم برای کسایی که شرایط خاصی مغزی دارن، این مدل خواب مناسب نباشه یا باید در موردش احتیاط بشه. من یکی از دوستای صمیمیم شرایط خاص مغزی داره، یه مدت سعی کرد این مدل خواب رو امتحان کنه اما خیلی اذیت شد(لرزش شدید و…).

:
کامنت یکی از دوستان در ادامه صحبت بالا
من الان دچار یه ابهام شدم.نمیدونم بهش ابهام میگن یا چیز دیگه ای !
محمدرضا میگه بعد از چندین سال خواب کم در حد همون دو سه ساعت الان میدونم اشتباه بزرگی میکردم و مطالعاتم میگه حداقل باید ۴-۵ ساعت خوابید.
الان شما با معرفی چند تا کتاب معتبر اینو میگید که ۲-۳ ساعت خواب شبانه کافیه.
میدونم که کاهش ساعت خواب هم یه عادت شخصی نیست که بی پایه و اساس باشه.
نظرت راجب این دوگانگی چیه ؟

جواب من:

رضا قاعدتاً اگه قرار باشه یکی از این دو نظر درست تر باشه، نظر محمدرضا شعبانعلی درست تره. شکی در این نیست.من ۱۴-۱۵ ماهه ساعات خوابم رو تغییر دادم. محمدرضا شعبانعلی ۱۵-۲۰ ساله.

ولی یه سری نکات پراکنده هم هست دوست دارم بهشون اشاره کنم:

در همین کامنتها بعضی از دوستان گفتن که ۲-۳ ساعت میخابن، بعضی ها گفتن ۸-۹ساعت. پس این شخصی بودن زمان مناسب رو هم باید لحاظ کنیم.

بعضی ها به دلایل خاصی (مثل داشتن دو قطبی) خیلی کمتر میخابن.

من بهترین حس و کارایی و تمرکزم رو و بهترین کیفیت خواب رو زمانی داشتم که شش تا چرت ۲۰ دقیقه ای داشتم. بی سابقه بود. از افراد دیگری هم گزارشات مشابهی شنیدم.

الان که چند هفته ایه به دلایل مشخصی کمی خوابم به هم ریخته، هر وقت بیشتر میخابم(مثلا ۴ ساعت) حالم بدتره. هم جسمی، هم ذهنی.

درباره این مدل خوابی که من گفتم موقعی میشه قضاوت کنیم که بهش عادت کنیم. این مرحله یک دستورالعمل مشخصی داره و حدود ۱-۳ ماه طول میکشه. ماه ها و سالها بعد هم میتونیم قضاوتهای خیلی بهتری داشته باشیم.

بر روی اینترنت گزارشهای شخصی خیلی زیادی در مورد اثر این نوع خواب بر افراد مختلف وجود داره. شاید یکی از بهترینهاش همون لینکی هست که خودت اصلاحش کردی (ستیو پاولینا)

در آخر باور خودم اینه که خواب ۱ نوبتی(شب) بدترین نوع خوابه و هرکسی بسته به میزان انعطاف پذیری زمانبندی روزانه ش و و کنترلی که روی زمانش داره، میتونه خودش رو به روش خواب بهتری عادت بده.

همچنین در همان سالها (۹۳ و ۹۴) در جواب یک تمرین در سایت متمم در ارتباط با همین تجربه نوشتم:

فعلاً در مورد یکی از مهارتهایی که اخیراً کسب کردم مینویسم.
مهارت polyphasic sleep یا خواب چند قسمته:
من تقریباً چهل روز است که روزی ۲-۳ساعت میخوابم، آن هم نه پشت سر هم بلکه به صورت ۶ چرت ۲۰ دقیقه ای. قبل از آن هر شب ۸ ساعت می‌خوابیدم.
انرژی و تمرکزم دو برابر شده، روزانه ۵-۶ ساعت وقت بیشتر دارم، تاثیر خیلی مثبتی رو حس و حال و همینطور کارایی‌ام گذاشته، کیفیت خواب و بیداریم خیلی بیشتر شده، تجربیات ذهنی عجیب و جالبی هم داشتم که اصلاً قادر به توصیفش نیستم چون تا قبل از این تجربه ش نکرده بودم ولی مطمئنم که در لحظاتی تغییرات شیمیایی خیلی خاصی در مغزم صورت میگیره…پ.ن: یه دوره خیلی سخت برای عادت دادن مغز و ذهن به این مدل خوابیدن، آن هم طبق برنامه و زمانبندی خاصی لازم هست.
پ.ن۲: برای اینکه کامنتم طولانی نشه و به حاشیه نره، بیشتر از این توضیح نمیدم. در این مدت حدود ۶۰ صفحه در مورد کل تجربیاتم در این فرآیند ۴۰روزه نوشتم. شاید یه روزی یک سایت در این مورد راه‌اندازی کردم یا یک ebook در موردش نوشتم 😉 .پ.ن۳: داوینچی، ادیسون، تسلا، موسس وردپرس و تعداد دیگری از افراد مشهور خواب polyphasic داشته اند. به علاوه بعضی از حیوانات، بسیاری از کودکان در ماه های اول زندگی و هزاران نفر آدم معمولی دیگر .

در جواب این کامنت یکی از دوستان گفته بودند:

کامنتت بیشترین بازخورد رو داشته و طبیعتا اولین نظری که خوندم مال تو بود و این قضیه polyphasic sleep که گفتی برام جالب بود و رفتم راجع بهش تحقیق کردم ولی با توجه به مطالبی که خوندم بنظر کار سالمی نمیاد و ریسک بالایی داره امیدوارم قبل اینکه امتحانش کنی به اندازه کافی تحقیق کرده باشی

تو این لینک خیلی کامل و جامع راجع بهش صحبت کرده:
https://www.supermemo.com/en/articles/polyphasic
در مورد مشاهیری هم که میگن این کارو میکردن مدارک قابل استنادی وجود نداره

جواب من (بعد از چند سال یعنی سال ۹۸)

رحمان الان خودم به این شیوه نمی خوابم. به این دلیل که دیگه امکانش رو ندارم. چند سال پیش درگیر این موضوع بودم. این کامنت هم مربوط به همون موقع است (اگه اشتباه نکنم ۳٫۵ سال پیش)لینکی هم که گذاشته بودی رو همون موقع خونده بودم

و مطالب متعدد دیگه

و دو کتاب

یک مستند هم در این زمینه ساخته شده که اون رو هم دیدم

بنابراین با جنبه های مختلف این موضوع آشنایی مقدماتی دارم هر چند بسیاری از اونهارو فراموش کردم

ایراد اصلی که وارد میکنن اینه که اثرات و آسیب های احتمالی درازمدت این نوع خوابیدن رو نمیدونیم که حرف درستیه

یه نگرانی دیگه هم وجود داره و اون هم کارکرد خواب به ویژه از نظر روانیه. به جز سم زدایی و فعالیت های مربوط به حافظه بلند مدت و غیره، یک اتفاق مهمی که در هنگام خواب میفته نوعی دفع و تخلیه روانی هست (به ویژه در سیکلهای آخر) که در جریان اون یه سری اضافات و زوائد از صحنه ذهن پاک میشن. ما بخشی از اون رو به شکل خواب دیدن تجربه میکنیم. یادم نیست دقیقا کجا خوندم ولی ظاهرا ۳-۴ روز خواب ندیدن میتونه منجر به افسردگی major بشه و بیشتر از اون میتونه خیلی خطرناک باشه.
نکته دیگه اینکه به طور کلی بعضی تجربیات غیر عادی که عده کمی دنبالش میرن خیلی کم در تحقیقات علمی بهش پرداخته میشه. هم براشون احتمالا براشون جذاب نیست هم کار علمی انجام دادن روی اونها سخته به نظر من.

اما طبق تجربه شخصی من این نوع خوابیدن برای من یکی از بهترین تجربیاتی هست که داشته ام و یکی از جالبترین کارهایی بود که انجام داده ام (از این نوع کارهای غیر عادی نسبتاً زیاد انجام داده ام)

یادم نیست در چند تا کامنتی که درباره ش گذاشتم چقدرش رو توضیح دادم ولی در این رابطه تجربیاتی داشتم که حتی قادر به بیانش نیستم از جمله تجربه خواب بودن جسم و بیدار بودن کامل ذهن و آگاه بودن نسبت به خودم و زمان و مکان یا حس مطبوع عجیبی که اونقدر قوی بود انگار اثر یک داروی مخدره یا سطح انرژی و تمرکز بسیار بالایی که داشتم یا نداشتن احساس خواب آلودگی و خمیازه و … (که برای ۱-۲ سال تجربه ش نکردم)

اما به طور کلی الان به کسی توصیه ش نمیکنم

یه علتش اینه که چند روز اولش بسیار سخته و احتمال شکست بسیار بالاست ( به نظرم ۹۹%). کارهایی که من اون موقع انجام دادم تا این چند روز رو طی کنم الان فکر کنم دیگه از توانم خارجه.

و به قول محمدرضا که یه بار بهم گفت تلاش میکنم از بیداریم بهتر استفاده کنم تا اینکه تعداد ساعات بیداریمو زیاد کنم

موضوع مفصلیه

الان اتفاقی این کامنت رو دیدم گفتم سریع جواب بدم

با توجه به توضیحات بالا الان چیز خاصی ندارم به این مطلب اضافه کنم.
احتمال دارد در این مدت اخیر تحقیقاتی در این زمینه انجام شده باشد هر چند کلاً موضوع دشواری برای بررسی و تحقیق به ویژه در درازمدت است.
حرف آخر اینکه انواع خواب چند بخشی داریم. حالت اکستریم اون شش بخشی یا uberman sleep است.
اما مدلهای زیر را هم داریم و حالت نرمال آن حالت monophasic هست:

حرف آخر اینکه اگر الان زندگی ام این امکان را بهم می‌داد که به این شیوه بخوابم، حتماً این کار را می‌کردم. نه لزوماً به خاطر زمان بیشتری که برایم باقی می‌ماند بلکه به خاطر کیفیت بالای بیداری و خوابی که تجربه می‌کردم.

پی نوشت ۱: تقریباً همیشه می‌توان گفت که راه حل مشکلِ وقت کم آوردن، کمتر خوابیدن نیست.

پی نوشت ۲: تقریباً همیشه می‌توان گفت که راه حل مشکلِ وقت کم آوردن، مدیریت زمان هم نیست. در آینده سعی میکنم در این مورد بیشتر توضیح بدم.

پی نوشت ۳: اگر بخواهم طبق IFS، یه نگاهی به این تجربه خودم بیندازم، سهم بخش Taskmaster (تصویر زیر) بسیار پررنگ است.

صفحه ۱۳ جلد سوم کتاب Self therapy نوشته Jay earley

این بخش تلاش می کند من را وادار کند که بیشتر کار کنم و خروجی بیشتری داشته باشم. البته این بخش به شیوه اول (که در کودکی از سمت والیدن در وجود ما پرورش می‌یابد) کار نمی کند بلکه به کمک کتابها و کورسها و آدمهای بزرگ و … استراتژی های پیچیده تری را به کار می گیرد. شاید همانند برخی کسب و کارهای امروزی که به روش پیچیده تری همان سیستم بردگی باستانی را پیاده می‌کنند. البته بخش های مختلفی هم با این بخش درونی،  متحد یا قطبی می‌شوند. فعلا از توضیح بیتشر در مورد این موضوع مفصل صرف نظر میکنم.

9 دیدگاه دربارهٔ «خواب چند بخشی و چند نکته تکمیلی (تجربه شخصی)»

  1. سلام چطور میتونم ارتباط دقیق تری با ادمین داشته باشم
    سوالات بسیار زیادی ک در این متن نمیگنجه
    خوشحال میشم تو این مسیر کمکم کنی دوست خوبم

  2. محمد بهرامی

    ده دقیقه اینموری داشته باشم سریعاً انرژی من بر می گرده

    اینموری در فرهنگ ژاپنی چرت های کوتاه می باشد.

    سوال من اینه که مگه این طوری نیست که خواب بایستی REM داشته باشه و این REM خیلی مهم هست.

    حالا امثال من که کمتر می خوابند مرحلۀ REM انها زودتر اجرا می شود یا اصلا اجرا نمی شود.

    تشکر

    1. زودتر وارد رم میشید
      توی این خواب چند بخشی یا چرت زدن هم در اصل این اتفاق میفته

  3. سلام؛
    من تا حالا فکر نمی کردم که روش خوابیدن من هم می تونه polyphasic محسوب بشه روش من از روی اون پای چارت ها فکر کنم تقریباً مشابه everyman3 هست یه چیزی بین everyman 2 و everyman3 ، یادمه چند سال قبل که این مطلب رو از تو شنیدم فکر می کردم

    دقیقاً همون حالت uberman هست و حالتی غیر اون وجود نداره اما الان می بینم با کمال تعجب من هم نادانسته داشتم everyman 2.5 ! رو انجام می دادم 🙂

    صد البته خواب تک نوبتی بدترین حالت هست، اما به نظرم باز هم برای افراد مختلف متفاوت هست و عمومیت دادن شاید خوب نباشه چون می تونم اینو بگم من این موضوع رو برای دو نفر دیگه چند سال قبل گفتم گفتند ما برای یه بار خواب رفتن مشکل داریم حالا چند بیدار شیم و بعدش باز هم بخوانیم این خودش ظلم،

    می خوام این رو بگم اگر شخصی عادت کنه یه جوری خوابش رو پخش کنه خیلی خوبه البته باز هم تکرار می کنم افراد مختلف عکس العمل یکسانی ندارند.

    البته این مطلب رو هم بگم که من چند روز یک بار یهویی یه شب تصمیم می گیرم که زیاد بخوانم یا اسمش رو من گذاشتم به شوخی: sleep attack

    سوال من اینه که طبق این چارت ها فاصلۀ بین این چرت ها و خواب ها بایستی مساوی و دقیقاً آنجه در چارت درج شده باشه؟ چقدر انعطاف پذیر می تونه باشه؟ آیا مثلاً فرضاً من ساعت ۵:۳۰ دقیقه از خواب بیدار بشم دقیقاً مثلاً (به عنوان مثال everyman 3 ) بایستی ۵ ساعت بعد ۲۰ دقیقه خواب اتفاق بیفته؟

    با تشکر

    1. ممنونم محمد حسن؛ بابت به اشتراک گذاشتن تجربه ت
      برام جالب بود
      در جواب سوالت: لازم نیست دقیقا مساوی باشه. در حالت uberman تجربه خود من این بود که دقیقاً بعد از ۴ ساعت شدیداً خوابم میومد و باید چرت میزدم. در حالتهای دیگه انعطافم بیشتر بود. حتی ممکن بود یه چرت رو skip کنم یا یه بار بیشتر بخوابم. اما به طور کلی مساوی باشه بدن راحت تر خو میگیره با این سیستم

  4. عرفان اعتضادزاده

    سلام هیوا جان
    اول از همه بگم که خیلی خوشحالم که به جز سایت آموزش زبانت،یک سایت شخصی هم برای خودت راه اندازی کردی تا ما بتونیم حرف های شخصی تر تو رو هم بخونیم
    در مورد این پستت هم می‌خوام بگم،من از همون موقعی که توی متمم برای اولین بار در مورد polyphasic sleep صحبت کردی،انقدر تحت تاثیر این ایده قرار گرفتم که خودم رفتم سراغ کتاب ۴hour body و توی وب هم تا میتونستم در مورد این نوع خوابیدن اطلاعات جمع کردم تا خودمم شروع کنم به این مدل خوابیدن.
    و اما در مورد تجربه خودم از این کار
    من بخاطر یه سری محدودیت هایی که توی کارم داشتم،امکانش برام وجود نداشت که به شیوه uberman sleep(یعنی ۶ تا چرت ۲۰ دقیقه) بخوابم.ولی مدت هاست به شیوهeveryman sleep میخوابم یعنی شب ها سه ساعت میخوابم و توی روز هم سه تا چرت ۲۰ دقیقه
    و باید بگم بعد از چند سال،کاملا راضی ام
    واقعا شیوه فوق العاده ای هست
    اما فقط برای تنظیم خواب و بیداری نه برای مدیریت زمان،مطمئنم کسی که میگه کبود زمان داره مشکلش با کم خوابیدن حل نمیشه
    با همه اینها خیلی دوست دارم حتی برای مدت کوتاهی هم که شده uberman sleep رو امتحان کنم
    خیلی خوشحالم که این روش رو با ما درمیون گذاشتی

    1. سلام عرفان جان،
      خوش اومدی به اینجا
      ممنونم که تجربه ت رو گفتی. برام جالب بود
      این شیوه everyman هم عالیه. انعطاف پذیرتر هم هست.
      منم مدتها به این شیوه میخوابیدم
      در کل به نظر میرسه خواب تک بخشی بدترین نوع خواب باشه.
      در کنار این موضوع خواب چند بخشی میشه از مورد مزایای چرت زدن (چه در کوتاه مدت چه در درازمدت که حتی طول عمر رو افزایش میده) هم حرف زد.

  5. من توی ساعت خوابم به این نتیجه رسیدم که اگه شب ساعت ۲۳ تا ۲۳:۳۰ بخوابم، فردا صبح بدون اینکه ساعت تنظیم کنم، ساعت ۷ بیدارم. (ولی مشکلی که دارم اینه که بعد از بیدار شدن ذهنم میگه بخواب. منم می‌خوابم) بعد از ظهرها هم سعی می‌کنم یه چرت ۲۵ دقیقه‌ای داشته باشم. این در سر حال بودنم در عصر و شب خیلی تأثیر داره.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *